۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

یک کارگردان/یک فیلم : ژاک تاتی/وقت نمایش

کارنامه پنج فیلمی (پنج فیلم سینمایی بلند) ژاک تاتی ، اورا به یکی از نوابغ سینمای فرانسه و جهان تبدیل کرده است . طنزپردازی صاحب سبک با جهانبینی ظریف و دقیق که با تیپ شخصیتی اش یکی از ماندگارترین های سینماست . او را به گونه ای ادامه دهنده راه بزرگانی همچون چارلی چاپلین و باستر کیتون می دانند و به واقع که در این جایگاه خوش درخشیده است . هم دلنشینی چارلی چاپلین را دارد ، هم نشاط باستر کیتون . هم تلخی چاپلین را دارد ، هم سردی کیتون . اما در مجموع او ژاک تاتی است با نگاهی انتقادی اما طنزآلود به وضعیت جهان مدرن .

او نگاه مثبتی به جزئیات این جهان ندارد و تصاویرش منعکس کننده معضلات و مشکلاتی است که بطور روزمره زندگی انسان را تحت الشعاع قرار داده و بر رفتار و کنش او اثر می گذارد . اما این بیان واقعیات اجتماعی نه تنها تاثربرانگیز نیست بلکه بعضا" لبخندی نیز بر لب بیننده مینشاند . در کل درونمایه آثار ژاک تاتی شوخی است با جزئیات ناهنجار دنیای رو به رشد . در اساس هم رسالت اصلی طنز ، همین اشارات رندانه ای است که مخاطب را به تفکر وادارد و به حق ژاک تاتی از عهده این کار بسیار خوب برآمده است .

اولین فیلم بلند او که تا حدودی از فضای دیگر آثار او به دور است روز جشن(1949) نام دارد . اما پس از آن فیلمی می سازد که نقطه عطف کاری و سرآمد آثار او محسوب میشود . آن فیلم تعطیلات آقای هالو(1953) میباشد که در آن نه تنها از فضای سرد و ترحم برانگیز روز جشن فاصله میگیرد بلکه به عناصر اصلی طنز ناب نیز دست پیدا می کند .

آقای هالو(Hulot) که شخصیت اصلی سه فیلم باقیمانده نیز می باشد ، مردی است ساده لوح که این سادگی ، او را بعضا" در تعامل با پیچیدگیهای روابط و امور اجتماعی دچار مشکل می نماید . این شخصیت دارای مشخصه های ظاهری خاصی است که از آنها میتوان به کلاه ، پالتو ، شلوار (با پاچه های کوتاه) ، چتر (استفاده نمیشود) و پیپ (کشیده نمیشود) اشاره نمود . همچنین از او صحبتی نیز شنیده نمیشود و حرکات او به پانتومیم شبیه است که از این بابت میتوان نقش آفرینی او را ادای دینی به سینمای کمدی دوره صامت دانست که خود وام دار آنست .
ژاک تاتی فعالیت سینماییش را با فیلم دایی من(1958) ادامه میدهد . پس از آن نوبت به ساخت فیلم وقت نمایش به سال 1967 میرسد . اینبار آقای هالو برای انجام کاری اداری به پاریس آمده است که ورود او به این شهر مصادف است با فستیوالی که در آنجا در حال اجراست . گردشگران فراوانی هم برای بازدید از نمایشگاه و استفاده از امکانات این دوره به پاریس سفر کرده اند . حال ، وضعیت شهر مدرن پاریس که به تنهایی برای آقای هالو سرگشتگی به همراه دارد با شلوغی بیش از پیش تشدید شده است . اینبار نیز طنز نمونه ژاک تاتی عناصر پیشرفته این شهر را به کنایه میگیرد . ساختمانهای زیبایی که بیشتر باعث سردرگمی مراجعان می شوند ، وسایل نقلیه ای که بیشتر عامل سلب آسایش هستند ، ابزار و وسایلی که کارآیی لازم را ندارند و در نگاه کلی تر نظمی توخالی که خود مسبب آشفتگی افرونتر است . برخی از تصاویر در عین سادگی آنچنان نمادین و پرمفهوم هستند که چشمها را خیره میکنند . انعکاس مناظر پاریس در نمای شیشه ای ساختمانها تحسین برانگیز است . وقت نمایش فیلمیست بسیار دیدنی که از بهترین آثار ژاک تاتی قلمداد می شود . آخرین فیلم بلند او نیز فیلم ترافیک(1971) است که آن نیز در نوع خود یگانه و ارزشمند است .

۱۲ نظر:

Armin Ebrahimi گفت...

مهدي جان سلام. مطلب‌ات در مورد تاتي بسيار خواند‌ني بود. نثرت برايم دوست‌داشتني‌ست و در اين روزگار متون خسته‌كننده‌ي تئوري‌زده (يعني متوني كه نويسنده‌گانشان سال‌هاست يك‌جور مي‌نويسند) خواندن نوشته‌هاي تو در اين چندماه خيلي خوب بوده. من فضاي مُرده‌اي را كه تاتي ازش مي‌نالد و شكايت مي‌كند خيلي خوب، و با تمام وجود، حس مي‌كنم. ترافيك‌ و وقت نمايش‌اش را دوست دارم. آن ‌ماهي‌ْفواره‌ي فلزي منزل آن رئيس اداره را يادت هست؟ آخر خنده بود

جزیره در کهکشان گفت...

این فیلما رو بده منم ببینم .

درخت ابدی گفت...

فقط همین ترافیک رو دیدم. عالی بود.

sophie گفت...

سلام مطلب خوبی بود از ژاک تاتی اغلب فیلمهایی رو که اسم بردی دیده‌ام. فیلمساز عجیبی‌ست و بسیار فرم‌گرا. او کاملن جهان خاص خودش را با پارامترهای منحصر بخود خلق می‌کند و شیوه‌ای که با آن المان‌ها و کدها فیلمش را می‌سازد در تاریخ سینما بی‌نظیر است. میدانی که نئوفرمالیست‌ها مثلن بوردول خیلی تاتی را تحویل گرفته‌اند و جایگاه ویژه‌ای برایش قائل‌اند

مهدی کتابفروش گفت...

به آرمین :
مرسی آرمین جان . واقعا" مرسی از این همه لطفت . من کلا" وبلاگ رو انتخاب کردم برای این تمرینهای نوشتاری که هنوز خیلی راه دارم تا اون جایی که دوست دارم برسم . به نظر من نقد سینمایی و هنری جامعه ما ضعف شدید ادبیات داره . بازم ممنون از این اظهار نظرت .... ماهی فلزی فیلم دایی من رو خوب یادمه اون فیلم هم فوق العادست .

به میس شانزه لیزه :
به به . چه عجب از این طرفا! من باید خودت رو ببینم تا فیلم بدم . فیلم های این پست رو گفتی یا پست قبلی ؟ بگو برات رایت میکنم . مرسی سر زدی .

به درخت ابدی :
سلام دوست جدید . مرسی از اینکه سر زدی و کامنت گداشتی . لینکت کردم دوست داشتی لینک کن .

به سوفیا :
تاتی واقعا" فوق العادست . من خودم شیفته سینماشم . فرم که خاصه سینمای تاتی هست و در کل هم سینمای فرانسه همیشه در نوآوریهای فرمی پیشرو بوده . مرسی از کامنتت .

کلوزاپ گفت...

سلام مهدی جان
نمی دونم من با بلاگ اسپات مشکل دارم یا اون بامن ، هر وقت می خوام نظر بذارم به مشکل می خورم . ژاک تاتی حرف نداره تو هم حرف نداری .

اسحق فتحیdani7kel.persianblog.ir گفت...

مهدی عزیز بسیار جالب بود -زنده باشید

یک بیگانه گفت...

با سلام
این مطلب جدید شما رو گذاشتم بعد اینکه حداقل یک فیلم از تاتی دیدم بخونم. اما مطلبی که درباره ضد مسیح و آسانسوری رو به قتلگاه نوشته بودین رو خوندم. به نظرم توضیحاتی که درباره ضدمسیح نوشتین خیلی خوب بود. حالا چرا نمی خواین این رویه رو برای دیگر فیلم ها داشته باشین خودش باعث تعجبه.
من از فیلم لویی مال بسیار لذت بردم، قبل این فقط خداحافظ بچه ها رو ازش دیده بودم، که البته از آسانسوری .... بیشتر خوشم اومد.این نکته ای که فیلم وارد زندگی خصوصی افراد میشه و روح زندگی را وارد فیلم میکنه بسیار گیراست.
اما یک نکته رو شما گفتین درباره فیلم که فکر می کنم اشتباه باشه. گفتین مرد و زن می خوان پدر زن را بکشن، در حالی که طرف پدرش نیست، شوهرشه.

حامد گفت...

سلام،

زیبا نوشته بودی فقط بحث شیرین نام فیلم را می خواستم پیش بکشم

فکر کنم زنگ تفریح و دایی جان ترجمه های بهتری یا حداقل مشهور تری باشند

اتفاقا درباره ترافیک مطلبی نوشته ام اگر علاقه داشتی بخوانش

ممنون

حامد گفت...

سلام مهدی جان. مرسی که سر زدی. راستی،اگه عید، تهرانی زنگ بزن پاشو بیا پیش من، تنهای تنهام.

مهدی کتابفروش گفت...

به گودرز :
مرسی که سر میزنی و ممنون از لطفت .

به دانی :
مرسی از توجهت .

به یک بیگانه :
حق با شما بود دوست عزیز و اصلاحش کردم . درباره اینکه چرا این روند رو ادامه نمیدم به این دلیله که فکر میکنم که نقد و اظهار نظر جایگاهی رو میطلبه که من در اون قرار ندارم . اگرچه امروزه مطبوعات ما پر شده از اظهار نظرهای ضعیف . من در کل بیشتر معرفی و کمتر تحلیل میکنم تا نقد و قضاوت .

به حامد :
مرسی از اظهار نظرت . درباره اسم هم با دایی جان موافقم ولی با زنگ تفریح نه . چونکه به نظر من منظور از play بازی یا تفریح نیست منظور اون نمایشی هست که در پاریس در جریانه .

به حامد مظفری :
مرسی سر زدی و ممنون از دعوتت . شاید یه فرصت دیگه .

Alireza گفت...

ببخشید استاد، پنج‌فیلم یا شش فیلم؟